یکی اون بیرون به فکرته!!باور کن!

❃ نَظَرَ مِن بابِ افتعال❃

۴۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

اینترنتِ قطع شده...

تو یه استاتوس خوندم که میگفت:

یک اتاق مرتب نشانه ی یک کامپیوتر خراب و یا اینترنت قطع شده می باشد.

حکایت این روزای منه =))

۱۵ خرداد ۹۲ ، ۲۳:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
+مرا لطف تو می باید...

سختی این سفر،نوش جان!

بسم ربّ الامام المنصور

هُرم گرما،مستاصل می کند بنی آدم را!

گرد و غبارو آلودگی،جزئی از این سرزمین است انگار.

خاموشی های مکرّر ،دیوانه ات می کند.

غذای نا مطبوع آن هم برای مایی که صاحب سبکیم در طبخِ غذا ،معده را متحیّر کرده!

مکانهای غیر قابل سکونت برای مایی که غریبه ایم با نظیف نبودن و تاکسی-گاری های قرن هجده که خیلی زود چشم را می زنند در قرن بیست و یک!

سیم های معلق برق و تلفن که موهای آدمی را می ماند که هرگز به خود شانه ندیده اند!

زمین مفروش به زباله که هنگام راه رفتن تمرکزت را بهم می ریزند و درست نمی دانی پایت را باید روی کدامشان بگذاری تا کمتر کثیف شوی!

تفتیش های مکرّر و مکرّر که تو را به خود مشکوک می کنند!!

تیر آفتاب که فقط بلد است مغزت را نشانه رود،آسانسورهای همیشه خاموش که نقششان بیشتر تزیین است تا تمدن،و از همه بدتر،آزار های گاه به گاه خدّام...

همه و همه را می نوشیم به یک جرعه !

در این سر کشیدن ،لحظه ای هم تردید نداریم آقا!!مگر در این سرزمین که در سپر کردن بدن مقابل امام،تردید نشد،می توان تردید کرد!؟

که مدال زائر شما شدن را کسب کردن،بیشتر از اینها می ارزد برای ما!

که شما بسیار حق دارید بر گردنمان!

بنده ی آزاد شده ،بنده ای که اربابش او را از جاهلیتِ نشناختنِ امام،[1]آزاد کرده،بنده ای که خود حاضر نیست لحظه ای این درگاه را رها کند،مگر گله هم بلد است؟اصلاً،آنکه با هر بار زیارت شما،تمامی گناهانش بخشوده می شود،به گله و گله کردن فکر هم می کند!؟[2]

گله نیست نه! گله در قماش نوکران اصلاً یافت نمی شود! این،بلکه تفاخر است!

بگذارید بنده ها خودی نشان دهند در تحمّل سختی ها به خاطر روی گل مولا!

بگذارید،بگذاریم گرما بیچاره مان کند برای شما که این گرما بی شک از آن حرارت جاودانی که در دلهای مؤمنین است برای شهادت شما،آن حرارتی که هرگز رو به سردی نگذارد که داغ تر نیست![3]

که دیده ، سر و وضع نوکر،آنگاه که به دیدار ارباب می رود بهتر از آقایش باشد که سر و وضع ما باشد!

بگذارید آفتاب و غبار دست در دست هم گذارند و پریشانمان کنند،هربار که قصد زیارتتان را داریم!که وضع شما ،بهتر از این نبود هنگام شهادت!

بگذارید،بگذاریم وضع ما،بهتر از این نباشد.

گوارای وجودمان این پریشانی!

برگرفته از کتاب: زندگی بی شما هیچ

نویسنده: سمیرا مهدی نژاد

 

 



[1] رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم می فرمایند: ))مَن ماتَ و لَم یَعرِف إِمامَ زمانِهِ مَاتَ مِیتَةَ جَاهِلِیَّة))

یعنی: ((کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد،مرگش مرگ جاهلیّت است))(اصول کافی-ترجمه مصطفوی،2/131؛البحار 23/94 الغدیر 10/360؛اثبات الهداة 1/126 و...)

 

[2] حضرت رضا علیه الصلوة و افضل السلام : ای فرزند شبیب! اگر می خواهی خدارا درحالی دیدار کنی که بار هیچ گناهی بر تو نباشد،پس حسین علیه الصلوة و افضل السلام را زیارت کن!(عیون اخبار الرضا،ج 1 ،ص 300).

[3] رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم : همانا برای شهادت حسین علیه الصلوة و افضل السلام در دلهای اهل ایمان حرارت جاودانه ای است که هرگز به سردی نگراید.(مستدرک الوسائل،ج 1،ص 318).

۱۴ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۲۵ ۱۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
+مرا لطف تو می باید...
دوشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۲، ۰۳:۳۲ ب.ظ +مرا لطف تو می باید...
مملکته ما داریم؟؟

مملکته ما داریم؟؟

آغا!!تجربه ثابت کرده که خواننده هایی که از ماماناشون قهر نکرده و خواننده میشن،از خواننده هایی که نه تنها از ماماناشون بلکه از پدراشون هم قهر کرده و خواننده میشن،موفق ترن!!!

فلذا از مادران گرامی درخواست می شود که به هیچ عنوان با فرزندان گرام خود قهر نکرده و نگذارند تا خود به استعداد خوانندگی بالقوه شان پی ببرند!!!

+واااااااای این چه وضع آهنگه؟؟؟؟!!!!!از 100 تا آهنگ همه رو زدیم رفت...نه شعر خوب نه آهنگ در شان عرف...آخه واقعا من موندم تو خلقت این خواننده ها...

Just khaje amiri/mohammad esfahani/chavoshi/yeganeh

برای همه ی خواننده ها جز این بالایی ها متاسفم...

اینهمه این احسان خواجه امیری بدبخت گفت بابا بیاید یه آکادمی موسیقی راه بندازیم ما خواننده ها کسانی رو که صدای خوبی دارن و از  استعداد بالایی برخوردارن رو انتخاب کنیم...مگه تو گوش این مسئولین میره؟؟

+مبینا جان وفات پدری ات رو هم به تو و هم به رومینای عزیز و خصوصا پدر و مادرت تسلیت میگم...

۱۳ خرداد ۹۲ ، ۱۵:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
+مرا لطف تو می باید...

سر درد...

آغا!!من تازه فهمیدم که فقـــــــــــــ  ــــــط و فقـــــــــ ــــــــط زمانی که امتحان دارم سردردای بدی میگیرم!!!به نظرتون این اتفاقیه؟؟!!!

یکی بهم دلداری بده!!!جغرافی و بعدش هندسه =((((

نمیشد فیزیک باشه ؟؟؟!!!

وااااااااااااااااااااااااااااای اینو دیگه کجای دلم بذارم؟؟؟تازه بعد هندسه زبان فارسی!!!!!!!!!

کارم تمومه!!!!!

چه قدر خوب که این سه تا درس آخرین امتحانامونن...

والا به غرعان!!!

هندسه فوق العاده درس قشنگیه...حتما به عنوان اوقات فراغت میرم سمتش...

۱۲ خرداد ۹۲ ، ۲۲:۳۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
+مرا لطف تو می باید...

امتحان جغرافی!!!

یادمه دقیقا 23 دی بود که تو وب قبلی ام نوشتم:

امروز با اینکه فردا امتحان درسی که ازش متنفرم(جغرافی)رو دارم ولی واستون یه چیز خیلی جالب و بدرد بخور گذاشتم.به درد خودم خورد.حالا انشاالله(صد در صد)به درد شما هم بخوره...

اون روز 23 دی بود و من فرداش امتحانی داشتم که ازش متنفر بودم...

بله امروز 12 خرداده و من باز هم فردا امتحانی دارم که ازش متنفرم!!(امتحان جغرافی دارم)

پستی که اون روز گذاشتم ،پست خوبی بود...

برای همین هم آقای عقید اولین کامنتشونو درباره ی وبلاگ من گذاشتن:

شنبه ۲۳ دی ۱۳۹۱ ۱۱:۵۳
سلام.

با اینکه فردا امتحان دارم و از درسش هم خوشم میاد(آشنایی با علوم قرآنی)ولی واستون نظر میذارم.

آفرین،مطلب مفید و مورد تأییدی بود.

یازهرا(س)


ممنون .ما اینیم دیگه...از هر قشر جامعه یه چیزی تو خودمون داریم...


اونروز روز خوبی برای من بود...چون مهمون داشتیم(من عــــــــــــــاشق مهمونم!!)

هیچ وقت یادم نمیره...وقتی که داشتم این کامنت رو که تنها کامنت اون پست بود رو می خوندم،نه ذره ای جغرافی خونده بودم و نه از پای لپ تاپ بلند می شدم و همچنین که داشتم سوپ میخوردم!!

تازه دست مبینا هم شکسته بود...!!!

خلاصه...روز خوبی بود...هوا سرد بود..اما الان هوا گرمه!!اون سال 91 بود و الان سال 92 هست!!اون موقع باید برای امتحان،74 صفحه میخوندیم+استان اما الان باید160 صفحه بخونیم بعلاوه استان!!!

اون موقع کوچیک بودیم و نادان...اما الان...

خلاصه اینکه همه چی فرق کرده...این منم...16 سال و 7 ماه و 18 روز...

نمیدونم آیا بتونم بزرگتر شم یا نه...!!

تقویم عمر رو که ورق میزنم،میبینم که سن من،از سوم راهنمایی شروع شد!!!من از اون موقع رشد کردم و بزرگ شدم...اونم دقیقا یه روزای بهاری مثل الان...

با این پست،4 ماهه شدم...!!!

 4 ماهه که از 12 بهمن گذشته...همین...تولد چهارماهگی ام مبارک!!!

امروز تو ایستگاه اتوبوس،از یه پسر فال فروش فال خریدم...

تو فالم،اسمم اومده بود!!:

به کوی میکده یا رب سحر چه مشغله بود

که جوش شاهد و ساقی و شمع و مشعله بود

"حدیث" عشق که از حرف و صوت مستغنیست

به ناله ی دف و نی در خروش و ولوله بود

ـــــــــــــــ

داریم بزرگ میشیما!!در واقع پیر میشیم...


۱۲ خرداد ۹۲ ، ۱۸:۵۴ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
+مرا لطف تو می باید...

تقلب با معلم =)

من عــــــــــــاشق اون معلم هایی ام که وقتی سر امتحان ترم گیر یه سوالی و به مراقب می سپاری که بیاد تا یه جوری از زیر زبونش جواب رو بکشی بیرون،میاد و هنوز حرف از دهنت در نیومده جواب رو میگه!!!!

ینیا آمار و خصوصا عربی دمشون گرم!!!

عربی که قشنگ داشتم سوالا رو باهاش چک می کردم =)

بابا ناسلامتی امتحان ترمه ها =)

همیشه هم معلم عربیمون تو امتحانات کلاسی میگفت:بچه ها از من سوال نپرسید من به هیچ سوالی جواب نمیدم!!!تو امتحان ترم که من اصلا به هیچ عنوان نمیام چیکار میخواید بکنید؟؟

خلاصه سر همون امتحان کلاسی هم همین مدلی بود...

به تمام سوالا جواب میداد و چه خوب هم جواب میداد =))

ینیا آدم این معلم ها رو میبینه کیف میکنه =))

هعی=(

فقط 4 تا امتحان دیگه مونده...

بعدش دیگه خداحافظ دوم ریاضی....سلام سوم ریاضی =)

اصن چک کردن بعد امتحان اعصاب واسه آدم نمیذاره...امتحان کنید...اعصابم ضعیف شده =)

۱۱ خرداد ۹۲ ، ۱۸:۳۶ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
+مرا لطف تو می باید...

چادر خاکی؟؟!!!

امروز فهمیدم که امام زمان چقدر رو چادر تعصب داره...

فقط کافیه ذره ای از چادرت خاکی شه...اونوقته که ....

امام زمان نمیتونه ببینه که چادری دوباره  خاکی شده...سریع عمل میکنه....

من اینو درک کردم...

چادر خاکی...

اصن حرفشو نزن...

فقط نگاه کن به چادر خاکی که چطوری خاک هاشو خودش برات پاک میکنه....

فقط نگاه کن...

۰۹ خرداد ۹۲ ، ۲۰:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
+مرا لطف تو می باید...

اُتوپیا...

بسم ربِّ الامام المنصور

ای که بی تو اُتوپیا(1)یِ من نه رنگی دارد و نه بویی...
رنگی نیست...خاکستری محض است!!
مگر می شود آرمان شهر چُنین باشد؟؟!!
مدینه فاضله ی من یک کاراکتر بیشتر ندارد و آن تویی...
حال بدون حضور تو،چگونه معنا یابد اُتوپیایِ من؟؟!!
در پی آن،وقتی که خورشید طلوع کند،زوالی نیست...
غروبی از پی آن نیست...
آنجا و آن موقع فقط و فقط روشن است و بس...
نورانی است از نور تو...
الهی!یا ربَّ نّور العظیم!!
بحقِّ نّور العظیم،روشن کن چراغ آرمان شهرمان را...
به برکت ظهور نور العظیم...
الهی آمین یا ربّ العالمین...
_______________
1.آرمان شهر،مدینه فاضله،شهر آرزوها

۰۸ خرداد ۹۲ ، ۰۶:۱۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
+مرا لطف تو می باید...

معرفتِ با احساس!!

بسم ربِّ الامام المنصور

برای من خواندن اینکه شن ساحل ها نرم است کافی نیست:میخواهم پای برهنه ام این نرمی را حس کند .معرفتی که قبل از آن احساسی نباشد،برای من بیهوده است...

آندره ژید

معرفت تو،با احساس کردن محبّتت قابل لمس است...

معرفتی که قبل از آن احساسی نباشد،برای من بیهوده است ای پدر...

حدیثِ:

"هر کس بمیرد و معرفتِ امام زمانِ خود را نداشته باشد به مرگ جاهلیت مرده است."

را شنیده ام...

چگونه توان تو را بدون احساس کردنت شناخت؟؟!!

از نظر من،چُنین چیزی میسر نیست!!!

حقا که حرف "آندره ژید" بسیار بر مذاق ما خوش آمد...

معرفت،بی احساس مفهومی ندارد...

و این همان معرفت اصلی است جدای از دانستن بیوگرافی!!!

معرفت،یعنی آگاه شدن دل به فرد...

همان معرفت است که مَوِدَّت را آشکار سازد و ما را به اطاعت محض واگذارد...!!!

اللهمّ اعرفنا حجّتک صاحب العصر والزّمان

اللهم عجّل لولیّک الفرج...الهی آمین یا رئوف و یا رحیم...

۰۷ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۲۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
+مرا لطف تو می باید...

جادُرّ؟؟!!

می گویند شکل کلمات از گذشته تا به حال،تغییر یافته است...

مثل تصادُم و تصادُف!!

شاید 100 سال دیگر مردم بفهمند که باید به جای کلمه ی "چادُر" از کلمه ی "جادُرّ"استفاده کنند!!

اینگونه است تناسب میان مفهوم و ظاهر کلمه!!
۰۷ خرداد ۹۲ ، ۰۲:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
+مرا لطف تو می باید...

آیا ما حلال می خوریم؟؟!!

نان حلال خیلی خیلی خوب است. من نان حلال را خیلی دوست دارم. ما باید همیشه دنبال نان حلال باشیم. مثل آقا تقی. آقاتقی یک ماست‌بندی دارد. او همیشه پولِ آبِ مغازه را سر وقت می‌دهد تا آبی که در شیرها می‌ریزد و ماست می‌بندد حلال باشد. آقا تقی می‌گوید: آدم باید یک لقمه نان حلال به زن و بچه‌اش بدهد تا فردا که سرش را گذاشت روی زمین و عمرش تمام شد، پشت سرش بد و بیراه نباشد. 

ادامه مطلب...
۰۷ خرداد ۹۲ ، ۰۱:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
+مرا لطف تو می باید...

صرفا جهت اطلاع...

در قدیم الایام،مردم نام نماز ها رو طور دیگه ای بیان میکردن:

نماز صبح  ==>دوگانه

نماز ظهر  ==>پیشین

نماز عصر  ==>دیگر

نماز مغرب ==>شام

نماز عشا  ==>خفتن

واقعا جالبه...

اصلا من لای کتاب ادبیاتمو باز میکنم،فقط مطلب از توش میزنه بیرون...می ترسم انقدر مطالب انحرافی اش شیرین باشه که نتونم کتاب رو تموم کنم =)

حالا به جاهای خوب خوب رسیدم بازم بهتون میگم...

۰۷ خرداد ۹۲ ، ۰۰:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
+مرا لطف تو می باید...

سخنی با مخاطبین وب!

اول سلام=)

دوم اینکه :
تصمیم گرفتم از امشب کار نوشتن وب رو از سر بگیرم...
خیلی با خودم کلنجار رفتم و خیلی فکر کردم و خیلی جوانب رو سنجیدم تا به این نتیجه رسیدم که بیام و بنویسم...
اما کوتاه...مدیریت شده...
اتفاقاتی امروز افتاد که مجاب شدم حتما وبو ادامه بدم وَاِلّا خیلی فشار و حجم فکری زیادی روم بود تا این وبو کلا حذف کنم از بلاگ و برم به همون کلبه ی حقیرانه ی "بلاگفا"!
با خودم گفتم که شاید رفتن به بلاگفا خاطراتی رو برام تداعی کنه و منو به یاد پاییز سال قبل بندازه...
اما خب گفتم مومن زرنگه...بهترینو انتخاب میکنه و سیستم بلاگ خیلی بهتر از بلاگفاست...
و اینکه توی همین بلاگ کلی دوست خوب دارم که دوست ندارم تنهاشون بذارم و برم...
اما اینکه یه توضیحات کوچولو درباره ی دوباره سیستم بندی شده ی مطالب بدم و اون اینه که:
یه قسمت به منو ی بلاگ اضافه میکنم اون بالا که عنوانش اینه:شرح روزانه...
یه عادتی که دارم اینه که اتفاقات روزمره مو دوست دارم بنویسم و برای اینکه با مطالب وب قاطی نشه اون قسمتو میذارم برای همین کار...
پست های من این سری و در نیو ورژن خیلی کوتاه میشن...انشاالله کوتاه و مختصر...
در واقع دارم از 0 شروع میکنم...
اما شروعی که میدونم تهش به موفقیت بزرگی انشاالله میرسم...
من از خودم دانشی ندارم...
خود امام زمانم که الان میدونن دارم اینا رو مینویسم میفرمایند که:دانش،دانِشِ ماست...
پس من از خودم علمی ندارم...اگر به حرفی حقی رسیدم که هیچ درزی نداشت و حالا یه سری حرفایی بود که دلنشین بود توی همین پستام بدونین که همه اش از جانبِ امانِ زمانه...نه "نورالهدی"!
دیگه عرضی ندارم...همه تونو دوست دارم و تک تک تون برام عزیز هستید...
امیدوارم زیر سایه ی امام زمانم و با عنایت خدای بزرگم این وبو خوب شروع کنم...=)
بگید آمین...=)
اللهم عجل لولیک الفرج...الهی امین...
بسم الله...

و اینک روزشمارِ "عیدِ غدیر"

 "سلام ای غروب غریبانه دل
سلام ای طلوع سحرگاه رفتن
سلام ای غم لحظه‌های جدایی
خداحافظ ای شعر شب‌های روشن"



۰۶ خرداد ۹۲ ، ۱۹:۵۵ ۱ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
+مرا لطف تو می باید...

موزیک؟؟

من چند تا آهنگ رو در حد بُندِسلیگا دوست دارم...

وفا(محمّد اصفهانی)

مرو ای دوست(همان)

علی ای همای رحمت(همان)

اوج آسمانها(همان)

ولایت عشق(همان)

غزال(همان)

رستگاران(همان)

کاغذ(احسان خواجه امیری)

قِسمَت(همان)

احساس آرامش(همان)

این حقم نیست(همان)

در مسیر زاینده رود(همان)

میوه ممنوعه(همان)

مثل هیچکس(همان)

نابرده رنج(همان)

یه هفته مونده به عید(محسن یگانه)

تو که میدونی(همان)

بخند(همان)

نباشی(همان)

فداکاری(همان)

دیوارِ بی دَر(محسن چاوشی)

نگار(همان)

من خود آن سیزدهم(همان)

غلط کردم(همان)

مادر(سامی یوسف)

المعلم(همان)

حسبی ربی(همان)

The cave of Hira

Try not to cry

You came to me

Healing

(بالایی ها همه سامی یوسف ان)

از آهنگ های کلاسیک هم یه آهنگه هست که نمیدونم اسمش چیه و چون بی کلامه نمیتونم دانلودش کنم =(

آهااا

خاطره فریدون آسرایی هم کلی باهاش خاطره دارم...واسه همین فوق العاده دوستش دارم

من یه آدم نوستالژی باز حسابی هستم...برای همین آهنگ ها رو بیشتر به دلیل نوستالژی بازی گوش میدم...البته فقط بیشتر!!

از نوحه ها هم Just Karimi!!!

گاهی وقتا با خودم میگم:اگر آهنگ نبود چی میشد؟؟

شاید مجبور شم یه روز دیگه به هیچ کدوم اینا گوش ندم...!!

به قول معلمم خانم مهدی نژاد وقتی بچه ها ازش پرسیدن آهنگ گوش میدی یا نه،گفت:

گفت گوش میدادم اما دیگه نمیدم!

برای اینکه هنوز کسی دقیقا نمیدونه موسیقی گناهه یا نه!

فرض کن اینجا گوش بدی و بر فرض حلال بودنش بری جلو اما وقتی که رفتی اونور بفهمی خلاف این بوده...فلذا مثل این میمونه که تو وارد یه اتاقی میشی که پر از کاشی رنگی و زیباست و همه رنگ کاشی زمینش رو پوشونده...

به تو میگن که بین این همه کاشی،یدونه کاشیه که اگه پاتو بذاری روش زیر پات خالی میشه و تا قعر زمین میری...خب طبیعتا آدمی که خیلی محتاط باشه پاشو رو هیچ کدوم از اینا نمیذاره چون احتمال اینو میده که مثلا ممکنه رو این کاشی که من پا میذارم،این همون کاشی باشه...

بنابراین  ترجیح میده که پا رو هیچ کدوم نذاره...

این میشه دوری از چیزی که تو نمیدونی حکمش چیه...

یه بارم برگشت یه چیزی گفت که واقعا تمثیل محشری بود.گفت:

نگاهی که امام معصوم نسبت به گناه داره،مثل اینه که یه تیکه سوسیس کثیف زمین افتاده و کلی موش دورش جمع شدن؛اون سوسیس هر چقدر هم خوشمزه باشه تو حاضر نیستی اونو بخوری...

این دیدیه که امام معصوم نسبت به گناه داره...

و من الله توفیق...والعاقبة للمتقین...اللهم عجل لولیک الفرج...الهی آمین...


۰۶ خرداد ۹۲ ، ۱۸:۰۳ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
+مرا لطف تو می باید...

من و آهنگ چاوُشی و تفکر برای امام..

بسم ربِّ الامام المنصور

حالم عجیب است...

آلبوم جدید چاوشی را داخل دستگاهِ پخش کننده موزیکِ ماشین قرار می دهم...

تراک 4 را انتخاب کرده و صدا را زیادتر میکنم...

نگار تازه خیز من

کجایی آی کجایی؟

به چشمام سرمه ریز من

کجایی آی کجایی؟

 

به اینجای موسیقی که میرسد،ناگهان یاد چیزی می افتم...

صبح قبل از رفتن به سرِ کار پس از ادای نماز صبح ،دعای عهد را زمزمه می کردم:

اللهم ارنی الطلعة الرّشیده

والغرّة الحمیده

واکحُل ناظِری بنظرة منّی الیه[1]

و عجّل فرجه

و...

همان واکحُل ناظری را که خواندم،چه برایم خوشایند بود...

یادم می آید که جایی خواندم در روایتی که:

سرمه باعث افزایش نور چشم می شود...

اگر قرار بر این است که نوری بر دیدگان ما باشد،چه بسا بهترین نور همان نور وصال یار باشد...

نورِ وصالِ نور باشد...

الله اکبر از عظمت و شفقت و مهربانی امام عصر...

عجبا از مقتدر ،در عین حال مظلوم بودن امام عصر...

خدایا!

در این زمانه ی نیرنگ و ریا و تزویر،اگر تو به فریادمان نرسی،کسی نتواند رسد...

اگر تو برایمان نخواهی که جزو ناصران حقیقی حضرت باشیم،قطعا از خاسرین همان عصر خواهیم شد...[2]

پروردگارا!

به قطع زمانی که پسرِنوح درحال غرق شدن در دریای عذاب تو بود،نوحِ نبی ندا بر آورد که:

خدایا او پسر من است...

و تو فرمودی:

ای نوح او حقیقتاً از کسان تو نیست...او عملی ناصالح است...

یا ربّی و مولای...

اگر تو برایم هدایت و اطاعت نخواهی،چه کسی خواهد؟

اگر تو برایم سعادت و رستگاری نخواهی،چه کسی خواهد؟؟

پروردگارا!

ما را از اعمال ناصالح قرار مده..

خداوندا!

ما را از انجام دهندگان به عمل صالح خودت بگُمار...

ای سرپرست من!

به تحقیق که زمانه،پایانِ زمانه است...

پیروز شدن در میدانِ نبردِ حق علیه باطل،در این عصر،جز بر پایه ی حمایت و اطاعت از امام عصر نیست...

و اطاعت و حمایت میسِر نشود جز بر پایه ی معرفت...

خداوندا!

تو خود کمک مان کن تا از یاوران حضرتش باشیم و بر خود بجنبیم برای نصرت امام عصر و سپس سرمه ی دیدارش را بر چشمان ما بکش...

پروردگارا حجّتت را بر ما بشناسان که اگر نشناسانی،قطعا از دین خود گمراه خواهیم شد...

الهی آمین یا ربّ العالمین

یا رئوف و یا رحیم...

اللهم عجل لولیک الفرج الهی آمین...

 

نگار تازه خیز من

کجایی آی کجایی؟

به چشمام سرمه ریز من

کجایی آی کجایی؟

نفس بر سینه ی عاشق

رسیده آی رسیده

دم مردن عزیز من

کجایی آی کجایی؟

اللهم ارنی طلعة الرشیده

والغرّة الحمیده

واکحُل ناظری بنظرة منی الیه

وعجّل فرجه

و سهّل مخرجه

و اوسع منهجه

واسلک بی محجّجه

و انفذ امره

و اشدد ازره

الهی آمین یا رئوف و یا رحیم یا ربّ العالمین...



[1] و سرمه وصال دیدارش را به یک نگاه به دیده ام بکش... 

[2] والعصر(1)  إِنَّ الانسنَ لَفِى خُسرٍ (2)  إِلا الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ وَ تَوَاصوْا بِالْحَقِّ وَ تَوَاصوْا بِالصبرِ (3)

۰۶ خرداد ۹۲ ، ۱۷:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
+مرا لطف تو می باید...

السلام علیکِ یا جبل الصبر...




بسم ربِّ الامام المنصور

عمّه جان!

آرام آرمیده ای...

همه می دانستند که زینب بی حسین تاب ماندن ندارد...

آخَر زینبِ بی حسین مفهومی ندارد...

پس چگونه مانی ای بانوی حِلم؟؟

اگر نبود قضا و قَدَرِ قادرِ توانا،اگر نبود آن حقیقت انکار نشدنی که:

کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود

زینب ،ثانیه ای بدون حسین هرگز تاب ماندن در دنیای بی او را نداشت...

هر چند که تابِ ماندن او بهر ماندن و بالا بردن پرچم سرخ کربلا و حمایت از امام عصر خویش بود...

دو سال پیش که به زیارت حرم حضرتش نایل آمدم،

روی سنگ سرد حیاط  زیارتگاه عمّه مان حضرت زینب علیها السلام نشستم و با بی حوصلگی بر سنگ سرد دیوار حیاط تکیه داده و کتابی را کنار دستم دیدم...

آن را برداشتم و رو به روی گنبد شان کتاب را ورق زدم...

کتاب،شرح زندگانی بانوی صبر بود...

مضمون آن به خوبی یادم می آید...نوشته شده بود:

در شب شهادت حضرت زینب،تمام ملائک آسمان ها و زمین بر آسمان حرم شریفش گرد هم می آیند و خطبه ی بانو را با اشک تلاوت میکنند...

ذکر مصیبت اسارت بانوی عشق میکنند...

امشب همان شب است...

شب فراق زمین و زمان از بانوی حلم و شب وصال بانوی صبر به دردانه ی عالم،سیّد الشهدا علیه الصلوة و افضل السلام...

وای بر ما از مصیبتی که امشب بر دل امام زمان می نشیند...

از غمی که حضرتش را دچار ساخته،محزون می سازد...

و کلام آخر اینکه:

مرحوم حاج شیخ ملاسلطان علی تبریزی - که از جمله عابدان و زاهدان بود - در عالم رؤیا خدمت امام زمان علیه السلام رسید و عرض کرد: آیا این که فرمودید: «فلاندبنک صباحا و مساء و لابکین لک بدل الدموع دما» صحیح است؟ فرمود: آری، صحیح است .

عرض کردم: آن کدام مصیبت است که به جای اشک، خون گریه می کردید؟ آیا مصیبت حضرت علی اکبر است؟

حضرت فرمود: اگر علی اکبر هم بود، در این مصیبت خون می گریست .

- آیا مصیبت حضرت عباس است؟

- اگر عباس هم بود، در این مصیبت خون می گریست .

- آیا مصیبت حضرت سیدالشهدا علیه السلام است؟

- اگر سیدالشهدا علیه السلام هم بود، در این مصیبت خون می گریست .

- پس کدام مصیبت است؟

- مصیبت اسیری زینب

 

وااااااای بر ما از مصیبت امشب امام عصر....وااااااااای بر ما!!!

اللهم احفظ امامنا صاحب العصر و الزمان فی هذا لیل العسر...

اللهم عجل لولیک الفرج

الهی آمین...

 

۰۴ خرداد ۹۲ ، ۲۲:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
+مرا لطف تو می باید...

تا حالا دقت کردین؟؟!!

تا حالا دقت کردین که چقدر صدای خواننده های زیر به هم شبیه هست؟؟

من که واقعا خیل یمتعجبم در این موضوع...



رضا صادقی=بهنام صفوی

احسان خواجه امیری=محمّد اصفهانی

محسن چاوشی=سیاوش قمیشی

محسن یگانه=مرتضی پاشایی

حمید عسکری=شادمهر عقیلی

و تا حدود بسیار کم هم:

علیرضا قربانی=سالار عقیلی

جالبه!نه؟؟


۰۴ خرداد ۹۲ ، ۱۲:۰۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
+مرا لطف تو می باید...

شِش...6

فی ستّة ایّام...همین!!

۰۳ خرداد ۹۲ ، ۱۷:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
+مرا لطف تو می باید...

ظهور...

شب عزیزی است...

امشب،امام زمانی به دنیا آمدند که ظهورشان در حرم امن الهی بود...ظهورشان کنار نه!داخل کعبه بود...

امشب امام زمانی به دنیا آمدند که بهترین زنِ عالم خود را فدای حمایت او کرد...

امشب اولین امام زمان به دنیا آمد!!

ظهور او بر دیده ی همگان،کنار کعبه بود...

در کنار شکافی که فقط و فقط برای ظهور او شکافته شده بود...

من فدای امامی شوم که خداوند تبارک و تعالی هنگام زایمان حضرت مریم او را امر به ترک سرزمین مقدس فرمود امّا به فاطمه هنگام زایمان فرمود که وارد این سرزمین مقدّس نه!وارد این مقدّس ترین مکان عالم شو!!

امشب شب جمعه،مصادف شده است با ظهور امامی که 1400 سال پیش در کنار کعبه ظهور کرد...

و اما امشب خدا کند که امام زمان در کنار کعبه ظهور کرده و ندای:

انا بقیّة الله فی ارضه

سر دهد...

 

ظهور اولین امام بر روی کره ی خاکی بر همگان مبارک!!

امروز روزی است که اولین امام پا بر زمین انسان ها گذاشت...

عین حدیث حق بود که فرمود:

"قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن کَانَ یَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا"(110 کهف)

 

بگو من بشرى همانند شما هستم، با این تفاوت که به من وحى مى‏شود که خداى شما خداى یگانه است، حال هر آن کس که امید در لقاى پروردگارش بسته است، کار نیکو پیشه کند و در پرستش پروردگارش کسى را شریک نیاورد.

و کیست که نداند حدیث نبوی را که فرمود:

من و علی یک روحیم در دو بدن...

 

کاش امشب که شب ظهور اولین امام است،مصادف شو با شب ظهور آخرین امام!!آنهم در یک مکان...

محل جوشش مهریه ی حضرت زهرا ...کعبه...

هر چند که ظهور آن جناب مصادف است با آمادگی ما برای ظهور...

پس بسم الله...


خداوندا ظهورش برسان به حق امیرالمومنین

الهی آمین...یا ربَّ العالمین...

 

۰۲ خرداد ۹۲ ، ۲۱:۲۰ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
+مرا لطف تو می باید...

تبریک به مناسبت میلاد امیر مومنان علیه الصلوة و افضل السلام

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

بسم ربِّ الکعبه و بسم ربِّ الامام المنصور

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com


اى عشق ببین روح دعا را  

 سر منشأ فیض کبریا را  

ای عشق ببین امام ما را  

بر او برسان سلام ما را  

 ---  

 هنگام وصال یار آمد  

 در ماه رجب بهار آمد  

بر قلب نبى قرار آمد  

تاصاحب ذوالفقارآمد  

---  

جانها به فداى خاک پایت  

از حق شنویم این حکایت  

 در راه على فقط حمایت 

این است بصیرت  ولایت  

---  

اى  آینه ی  خدا  جمالت   

شد قرب خدا ره وصالت  

خوبان همه در ضل کمالت  

جمعند همه به زیر بالت  

 ---  

کعبه همه عمر بى قرارت  

یک عمر کشیده انتظارت  

در شوق جمال بى مثالت  

 آغوش گشوده بر وصالت  

---  

اى حافظ مهربان قرآن  

 مشتاق تو شد خداى رحمان  

بر خانه ى حق شدى تو مهمان  

سلمان،ز تو گردیده مسلمان  

---  

اى قارى اولین تلاوت  

اى ساقى کوثر امامت  

 تقدیم به تو عرض ارادت  

امید به لحظه ى شفاعت  

شاعر:اصغر چرمى

*=========================*

*==============*

*=====*

*=*

||

V

میلاد امیر مومنان حضرت امیرالمؤمنین علیه الصلوة و افضل السلام بر شیعیان و محبّین حضرتش و منتظران یازدهمین فرزندش مبارکباد...

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

این عید با سعادت رو به محضر شریف و نورانی امام عصر و الزمان تبریک عرض کرده و امیدواریم که در این شب عزیز پدر این امّت و همه ی ماهایی که زیر این پرچم زندگی می کنیم ،دعایی جانانه در حرم حضرت سیّد الشهدا علیه الصلوة و افضل السلام و ایضا در حرم شریف امیرالمومنین علیه الصلوة و افضل السلام برای ما بکنند...

و در این شب عزیز،خداوندا از تو می طلبیم ظهور هر چه نزدیک تر امام عصر را...من نبیه و آله...

اللهم عجّل لولیک الفرج...الهی آمین

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com




۰۲ خرداد ۹۲ ، ۲۰:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
+مرا لطف تو می باید...