امروز
ماشینِ فروشیِ نقره ای
کوی لاله...
موقع تعطیل شدن از مدرسه!
:|
اینها همه اتفاقی است!!!!
امروز
ماشینِ فروشیِ نقره ای
کوی لاله...
موقع تعطیل شدن از مدرسه!
:|
اینها همه اتفاقی است!!!!
فقط اینو میدونم که فعلا نمیدونم که باید چه چیزی توی وبم بنویسم...
کلی حرف دارم برای زدن اما آدمش رو پیدا نمیکنم :)
اولین باره که در زندگیم این اخلاقو پیدا کردم...
اخلاقی که فقط خودم و فاطمه ازش خبر داریم...
خیلی عجیبه که با یه حرف صفوی اینجوری شدم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
کاملا ناخواسته...
اصن نمیدونم چم شده!
:)
اما این حال رو دوست دارم...
اگر سر کلاس دیفرانسیل اون کارو نمیکردم ، و صفوی همچنان کریمانه لبخند نمیزدو نگاه نمیکرد و اون حرفو نمیزد ، فکر نمیکنم به این زودیا اینجوری میشدم!!!!!!