یکی اون بیرون به فکرته!!باور کن!

❃ نَظَرَ مِن بابِ افتعال❃

۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

شهید محسن حججی

همیشه دلم میخواست که کسی رو که همه دوست دارن ، اون منو دوست داشته باشه...

یکی مثل قهرمان...یکی مثل یه محبوب...

.

داشتم فارغ از تمام احساسات دلشکستگی ، حزن و گریه و... که بعد از ماجرای شهید محسن حججی اتفاق افتاده ، به خانومشون فکر میکردم...

به اینکه الآن میدونه ، کسی رو که همه ی کشور عاشقشن ، اون ، اونو دوست داشته و عاشقش بوده...

.

وقتی صدای شهید محسن حججی رو میشنوم و عکساشو میبینم ، یک احساس غرور خاصی بهم دست میده...

دلم میخواد عاقبتم مثل ایشون بشه...

.

من خیلی به اون نقطه فکر کردم...به نقطه ی بریده شدن سرم توسط دشمن آقا امیرالمومنین علیه السلام و افضل الصلوه...

..

ولی من خیلی ادعا دارم... ولی خب این جزو آرزوهامه...

.

چقدر دل کندن ازین آدم سخته...

.

اگه من خانومشون بودم نمیذاشتم برن سوریه 🙈

.

من خیلی خودخواهم😅

.

من همه چیزو واسه خودم میخوام...

.

اگر قرار به شهادت باشه باید من و اون باهم شهید بشیم یا فقط من 😂

.

من تحمل دوری و ... رو ندارم...

.

اون شبی که خبر شهید محسن حججی پخش شد ، صبح یه خواب های نامفهومی میدیدم... خیلییییی نامفهوم...تارِ تار... فقط میدونم خواب شهید محسن حججی رو میدیدم... نمیدونم چی میدیدم ...ولی میدونم خواب خوبی بود...

.

شهیدِ جانم... خیلییییییییی دوستت دارم و میدونم هیچ وقت نمیتونم راهی رو که شما رفتین رو برم...

۲۷ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۰۷ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
+مرا لطف تو می باید...

ح مثل حکمت!!

برام جای سواله...


چرا چیزایی که ما میخوایم و دوست داریم اتفاق بیفتن ، با حکمت خدا سازگاری ندارن؟!!!!!!


چرا خیر و صلاح مون توی چیزیه که ازونا خوشمون نمیاد؟!

مثل غذاهایی میمونن که خیلیییییی بدمزه ان ولی برای سلامتی مون مفیدن...


مثل داروهایی ان که دکترها برای سلامتی مون مینویسن...تلخِ تلخ...


خدایا چرا دلمو میشکنی؟!


چرا مارو به چیزایی که قسمت مون نیست وابسته میکنی؟!!!!!!!!!!!!!!!

۲۰ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۲۳ ۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
+مرا لطف تو می باید...