وقتی شبه،تو بیابون خدا راهو گم کردی وسط جاده ای که شاید نا امن ترین جاست،اونوقته که تو اون ظلمت،بیشتر حس میکنی:

                                             یکی اون بیرون به فکرته!!

و باورش می کنی...

اون وقته که بیند بلند با گریه  میگی:

مهدی جان به فریادم برس...آقاجان راه رو به ما نشون بده...ما گم شدیم...

آقا جان ما که جز تو کسی رو نداریم...

اون وقته که امام مهدی،یه کامیون می فرسته تا راه رو بهت نشون بده...میبره تا به خانواده ات برسونه...

هر وقت گم شدی،با صدای بلند فریاد بزن:

یا فارس الحجاز ادرکنی یا اباصالح المهدی ادرکنی ادرکنی...به طرفة العینی به فریادت میرسه...چون اون بیرون به فکرته...باور کن...

_________________

پ.ن1:گم شدن تو مسجد جمکران هم عالمی داره...وقتی که دو تا پیرمرد مهربون پیدات میکنن و با دستای مهربونشون بغلت میکنن و به خانواده ات می رسونن...

پ.ن2:گم شدن در شهرکی که تو اونجا رو نمی شناسی و همه خونه هاش مثل هم هستن هم ترسناکه وقتی با گریه و لحن بچه گانه اتاز خدا میخوای که کمک ات کنه و راه رو بهت نشون بده و تو خودتو جلوی اونجایی میبینی که دنبالش می گشتی...

پ.ن3:وقتی که گم می شی،همیشه گریه می کنی...همیشه وقتی گم میشی یاد امام عصرت میکنی...آخه این انصافه؟؟!!

گم شدن وحشتناک ترین چیزیه که تو عمرم دیدم البته بعد از چند تا چیز دیگه!!

تو حرم امام رضا گم شدن هم باز هم به اندازه مسجد جمکران می چسبه!!!!=)

مواظب باشید گم نشید...دست پدرتونو محکم بگیرید...اون شما رو ول نمیکنه...این شمتیید که اونو ول میکنید و گم میشید...