نمی دانم که چگونه باید خودم را برای رفتن به هیأت ها ی عزاداری آماده کنم.آخر کسی که 10 ماه تمام به انواع موسیقی ها گوش داده و انواع گناه های ریز و درشت را انجام داده،چگونه باید در هیأت ها بنشیند و برای حضرت سید الشهداء مرثیه کند؟گریه کند؟

اما وقتی بیشتر به این موضوع فکر می کنم، می فهمم که اگر از خود حضرت بخواهی،حتما ،بدون حتی ذره ای شک به تو،آن محبت قلبی و آن طوفانی از بکاء(گریه) رو عطا می کنند.

یادم می آید زمانی که در دوره ی راهمایی تحصیل می کردم،روزی که اربعین حضرت سید الشهداء بود،کارنامه مان را می دادند.آن روز مراسم عزاداری داشتیم.من و دیگر دوستانم برای شرکت در این مراسم به نماز خانه مدرسه رفتیم.چشمانم که به پرچم حاوی نام مبارک حضرت بود،افتاد،نا خود آگاه گریه ام گرفت و همانجا از حضرت خواستم که گریه تان را از من نگیرید.

جالب بود.تا چند ماه بعد گریه ام بند نمی آمد و همان جور برای مظلومیت حضرت اشک می ریختم؛تا جایی که رو به حضرت سید الشهدا کردم و گفتم که دیگر گریه بس است.از آن موقع دیگر اشک نریختم.

چه درخواست اشتباهی بود آن درخواست قطع اشک...

دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است...

سلام بر حسین...