یکی اون بیرون به فکرته!!باور کن!

❃ نَظَرَ مِن بابِ افتعال❃

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محسن چاوشی» ثبت شده است

زانکو...

ادامه مطلب...
۳۰ تیر ۹۲ ، ۱۲:۲۹ ۹ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
+مرا لطف تو می باید...

بازار خرمشهر...

چند روزه یه آهنگ تو مزم play شده اصن شب و روزمو گرفته...=)

میترسم بخوره به شبای احیاء..چیکار کنم؟؟=)

متن اهنگ "بازار خرمشهر"آلبوم ژاکت...از محسن چاوشی...همه رو دیوونه کردم از بس خوندمش...=)

یه راهکار بدین لطفا...

حالا اگه یه آهنگ لایت بود میشد یه کاریش کرد...اینو کجای دلم بذارم؟؟

شما رو دعوت میکنم به مکالمه ی بین من و مغزم...البته مغز play شده ام...

من:چی میگی تو؟؟خاموشش کن ببینم...

مغزم:   قلبِ مو ضعیفه دختر داره بوم بوم میزنه/اون غریبه کی باته/چی میگه بت چی میخواد ، چی میخواد

من:چرا چرت و پرت میگی؟؟کدوم غریبه؟؟چرا جو میدی؟؟

مغزم: تو هوای گرم بندر توی بازار خرمشهر/دیدُمت با ناشناسی نفسُم در نمیاد
من: من تاحالا پامو تو بازار خرمشهر نذاشتم...چی میگی تو؟؟

مغزم:عینک ری بن اصلُم ، هرچی دارُم مال تو/نفسام تویی تو دختر همه دردات مال مو
من:نه عزیزم...نمیخوام...مال خودت...تازه بی سواد اون رِیبَنه...نه رِیبُن...بله بله؟دیگه داری از خط قرمز خارج میشی ها...

مغزم:میخرُم سال دیگه واست اِلنگوی طلا/تا ابد به پات میشینُم ، پات میمونم وُلله
من:برو بابا...من به کمتر از سرویس تیتانیوم اصل رضایت نمیدم وُلله!!اِوا لهجه گرفتم...!!!

مغزم:قسمت میدُم بمون جون ننت ، جون کاکات/قربونت برُم الهی ، قربون جفتِ چشات

مو!!:جونِ نِنَت بی خیُلِ مو شو...

مغزم:اگه پولام و بدن واست عروسی میگیرُم

مو:چه پررو...پول نداری؟؟برو از جلو جفتِ چشام دور شو...

مغزم:میرم و دخیل می بندم جمعه شب سید عباس

مو:خدا شِفات بده عمو...


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پ.ن:متاسفانه این مکالمه هنوز چند شبه ادامه داره...راهکار لطفا...








تو هوای گرم بندر توی بازار خرمشهر
دیدُمت با ناشناسی نفسُم در نمیاد

قلب مو ضعیفه دختر داره بوم بوم میزنه
اون غریبه کی باته
چی میگه بت چی میخواد ، چی میخواد

عینک ری بن اصلُم ، هرچی دارُم مال تو
نفسام تویی تو دختر همه دردات مال مو

میخرُم سال دیگه واست اِلنگوی طلا
تا ابد به پات میشینُم ، پات میمونم وُلله

پات میمونم وُلله ، پات میمونم وُلله

قسمت میدُم بمون جون ننت ، جون کاکات
قربونت برُم الهی ، قربون جفت چشات

اگه پولام و بدن واست عروسی میگیرُم


روزی صد هزار دفعه برای چشمات میمیرُم

برای چشمات میمیرُم

میرم و دخیل می بندم جمعه شب سید عباس
بیا و رحمی بکن به این دلی که تنهاست

دس و دس نکن ننه ، دختر و داره می پره
مرگ مُو کاری بکن ، عشقمُو داره می بره

عینک ری بن اصلُم ، هرچی دارُم مال تو
نفسُام تویی تو دختر همه دردات مال مو

میخرُم سال دیگه واست اِلنگوی طلا
تا ابد به پات میشینُم ، پات میموُنم وُلله

پات میموُنم وُلله ، پات میموُنم وُلله

۲۳ تیر ۹۲ ، ۱۳:۱۰ ۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۲
+مرا لطف تو می باید...

من و آهنگ چاوُشی و تفکر برای امام..

بسم ربِّ الامام المنصور

حالم عجیب است...

آلبوم جدید چاوشی را داخل دستگاهِ پخش کننده موزیکِ ماشین قرار می دهم...

تراک 4 را انتخاب کرده و صدا را زیادتر میکنم...

نگار تازه خیز من

کجایی آی کجایی؟

به چشمام سرمه ریز من

کجایی آی کجایی؟

 

به اینجای موسیقی که میرسد،ناگهان یاد چیزی می افتم...

صبح قبل از رفتن به سرِ کار پس از ادای نماز صبح ،دعای عهد را زمزمه می کردم:

اللهم ارنی الطلعة الرّشیده

والغرّة الحمیده

واکحُل ناظِری بنظرة منّی الیه[1]

و عجّل فرجه

و...

همان واکحُل ناظری را که خواندم،چه برایم خوشایند بود...

یادم می آید که جایی خواندم در روایتی که:

سرمه باعث افزایش نور چشم می شود...

اگر قرار بر این است که نوری بر دیدگان ما باشد،چه بسا بهترین نور همان نور وصال یار باشد...

نورِ وصالِ نور باشد...

الله اکبر از عظمت و شفقت و مهربانی امام عصر...

عجبا از مقتدر ،در عین حال مظلوم بودن امام عصر...

خدایا!

در این زمانه ی نیرنگ و ریا و تزویر،اگر تو به فریادمان نرسی،کسی نتواند رسد...

اگر تو برایمان نخواهی که جزو ناصران حقیقی حضرت باشیم،قطعا از خاسرین همان عصر خواهیم شد...[2]

پروردگارا!

به قطع زمانی که پسرِنوح درحال غرق شدن در دریای عذاب تو بود،نوحِ نبی ندا بر آورد که:

خدایا او پسر من است...

و تو فرمودی:

ای نوح او حقیقتاً از کسان تو نیست...او عملی ناصالح است...

یا ربّی و مولای...

اگر تو برایم هدایت و اطاعت نخواهی،چه کسی خواهد؟

اگر تو برایم سعادت و رستگاری نخواهی،چه کسی خواهد؟؟

پروردگارا!

ما را از اعمال ناصالح قرار مده..

خداوندا!

ما را از انجام دهندگان به عمل صالح خودت بگُمار...

ای سرپرست من!

به تحقیق که زمانه،پایانِ زمانه است...

پیروز شدن در میدانِ نبردِ حق علیه باطل،در این عصر،جز بر پایه ی حمایت و اطاعت از امام عصر نیست...

و اطاعت و حمایت میسِر نشود جز بر پایه ی معرفت...

خداوندا!

تو خود کمک مان کن تا از یاوران حضرتش باشیم و بر خود بجنبیم برای نصرت امام عصر و سپس سرمه ی دیدارش را بر چشمان ما بکش...

پروردگارا حجّتت را بر ما بشناسان که اگر نشناسانی،قطعا از دین خود گمراه خواهیم شد...

الهی آمین یا ربّ العالمین

یا رئوف و یا رحیم...

اللهم عجل لولیک الفرج الهی آمین...

 

نگار تازه خیز من

کجایی آی کجایی؟

به چشمام سرمه ریز من

کجایی آی کجایی؟

نفس بر سینه ی عاشق

رسیده آی رسیده

دم مردن عزیز من

کجایی آی کجایی؟

اللهم ارنی طلعة الرشیده

والغرّة الحمیده

واکحُل ناظری بنظرة منی الیه

وعجّل فرجه

و سهّل مخرجه

و اوسع منهجه

واسلک بی محجّجه

و انفذ امره

و اشدد ازره

الهی آمین یا رئوف و یا رحیم یا ربّ العالمین...



[1] و سرمه وصال دیدارش را به یک نگاه به دیده ام بکش... 

[2] والعصر(1)  إِنَّ الانسنَ لَفِى خُسرٍ (2)  إِلا الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ وَ تَوَاصوْا بِالْحَقِّ وَ تَوَاصوْا بِالصبرِ (3)

۰۶ خرداد ۹۲ ، ۱۷:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
+مرا لطف تو می باید...