اواخر مرداد باشه...

نصف شب ...توی جاده ی دیزین...

شیشه ی ماشینو بکشی پایین و باد سرد بخوره توی صورتت و تو ذوق کنی...

و هم زمان آهنگ "جاده" سیروان خسروی هم پخش بشه...


مــــن
توی جاده آزادم
دیگه کسی رو آزار نمیده
فـــریادم
صدای باد توی گوشم
اینو حس می کنم
همه چی شده فراموشم
اینو حس می کنم
چقدر تنهــــــا
چقدر ســـردم
دیگه نمی خوام برگردم
آخه همه چی خوبه
همه چی خوبه
همه چی اینجا خوبه


.
.
.
مـــــــن
توی جاده قدم میزنم
خاطرات خوب و چه ساده
رقم میزنم
صدای باد توی گوشم
 اینو حس میکنم
همه چی شده فراموشم
اینو حس می کنم
.

دوست دارم امتحانش کنم...

باید جالب باشه...

:)