یار حقیقی کجاست؟!
تشرف شیخ علی حلاوی محضر شریف امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف )
یار حقیقی کجاست؟!
تشرف شیخ علی حلاوی محضر شریف امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف )
اَیْنَ کُنْتَ یا وَلِىَّ الْمُؤْمِنینَ یا غایَةَ امالِ الْعارِفینَ یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ یا حَبیبَ قُلُوبِ الصّادِقینَ وَ یا اِلهَ الْعالَمینَ ??
کجایى اى سرپرست مؤمنان،آرى کجایى اى نهایت آرزوى عارفان،اى فریادرس خواهندگان فریادرس،اى محبوب دلهاى راستان و اى معبود جهانیان ...
یا فارسَ الحِجاز ادرکنی یا اباصالح المهدی ادرکنی ادرکنی
سالها دفتر ما در گرو صهبا بود
رونق میکده از درس و دعای ما بود
فقر و دانش جمله بشویید به می
که فلک دیدم هر قصر دل دانا بود...
تمووووم شد!!همه چی تموم شد...ما و کلاسی که دیگه هیچ وقت تکرار نمیشه !!اینو بچه ها تنها نمیگن!معلم ها و کادر مدرسه هم ورد زبونشونه...دوم ریاضی یه چیز دیگه بود...گیریم بازم سوم ریاضی سال بعد اینقدر با هم یه دست باشن اما زهرا و طاهره رو که ندارن!!!طهرا و طاهره ای که امسال میرن تجربی تا واسه خوندن پزشکی انشاالله خودشونو آماده کنن...بچه هایی که وقتی دلت میگرفت،و بهشون میگفتی:
زهرا،یه دهن بخون!!
رو به طاهره میکرد و با هم تیتراژ "مثل هیچکس رو میخوندن"
:همه دنیا بخواد و تو بگی نــــــــــــــه،نخواد و تو بگی اره تمومه...
بعد زهرا میگفت:بچه بیاید همه با هم "به طاها به یاسین "رو بخونیم و همه با هم موقع تمرین حل کردن کلی شعر می خوندیمL
امسال هم گذشت...کلاسی که هیچ وقت دیگه تکرار نمیشه...
همه میگن:دوم ریاضی یه چیز دیگه بود...
امروز روز آخر بود...واااااای چقدر پیچوندن کلاس به صورت گروهی کیف داد و رفتن به باغ بالا...و در اونجا پیوستن به دوم تجربی و دوم انسانی و خوردن ناهار پیش دوستا...
وااای تمرین حل کردن با زهرا و اول شدن در تمرین حل کردن و بعدش هجوم بردن به سمت وسایل بازی و...
و عکس گرفتن بچه ها...
با مبینا رو تاب نشستن و حرف زدن و...
امسال کویت بود!!!سال دیگه و هجوم درسا واقعا سخته...
همه معلم ها بویژه زبان فارسی عزیزمون خیلی زیبا ما رو از حجم بالای دروس آگاه کردن...
الا ایحال!!گذشت...
الآن دلم میخواد تیتراژ قرارگاه مسکونی رو گوش بدم..
:روزایی که اومد و رفت //با تموم خاطراتش//حیف چه ساده میگذشتیم//بی توجه از کنارش//لالایی می خوند برامون //صدای چیک چیک باروون//ولش کن...بقیه اش چه معنا داره...
مهم اینه که ما تا ابد دووووووم ریاضی می مونیم...
نگاهی اجمالی به حُجر از نوجوانی تا شهادت...
دلم انگاری گرفته قد بغض یاکریما
عصر جمعه توی ایوون میشینم مثل قدیما
تو دلم میگم آقا جون تو مرادی من مریدم
من باندازه ی وسعم طعم عشقتو چشیدم
کاشکی از قطره ی اشکت کمی آبرو بگیرم
یعنی تو چشمه ی چشمات با نگات وضو بگیرم
برای لحظه ی دیدار از قدیما نقشه داشتم
یدونه هدیه ی ناچیز واسه تو کنار گذاشتم
یادمه یکی بهم گفت هر کی تنهاست توی دنیا
یدونه نامه ی خوش خط بنویسه واسه آقا
کاغذ نامه رو بعدش توی رودخونه بریزه
بنویسه واسه مولاش خاطرت خیلی عزیزه
ــــــــــ
خواننده:احسان خواجه امیری
همیشه از آسمان بی رنگ و دلگیر این شهر متنفر بودم...
همیشه وقتی پایم را از پلکان هواپیما بر خاک غریب این سرزمین میگذاشتم،چنان احساس غربتی به من دست میداد که گویی غربت جانم را میخورد...
آسمانش آبی نبود...خاکستری بود با چگالی بالای هوایش که "رو ژِ هاش "1 اش را به خوبی، سنگین حس میکردی...
وقتی پایت را در خرابه هایش میگذاشتی،غربت و دلگرفتگی ات بیشتر میشد...خرابه هایی که روزگاری دخترکی سه ساله در آنجا با دیدن شان دلش بیشتر میگرفت...و در آخر هم خاک همان خرابه ها بستر بانوی خردسال شدند...
میبینید؟دیوار هایش تاب ایستادن ندارند پس از 1400 سال...
به مسجد اموی میروم...سنگ ها سرد است...
وارد مجلس یزید لعنت الله علیه کثیرا میشوم!!
چشمانم به بارگاه ملکوتی یحیی بن زکریا می افتد...
از خود میپرسم:
واقعا آیا ویویِ آن نحسِ ذلیل(یزید لعنت الله علیه کثیرا) رو به دو چیز بود؟
یکی سر درون تشت طلا و دیگری مزار نورانی سر یحیی بن زکریا؟؟آیا یزید شرم نکرد از این منظره؟؟!!
یا حسین،یا یحیی...
میروم سمت زینبیه...از جامع اموی لعنت الله علیهم که خارج میشوم،نظرم در ابتدای بازار حمیدیه به مرغکانی می افتد که آواره،پرواز میکنند و نمیدانند کجا روند...
یاد دیوار جادویی راپونزل می افتم...
و اما یک زینبیه و یک زینب،تمام دلگرفتگی هایم را میمیراند...
السلام علیکِ یا زینب کبری...یا سبطة رسول الله بنت امیرالمومنین و بنت فاطمة الزهرا و اخت سیدی شباب اهل الجنّة علیهم السلام...
قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب
دور خواهم شد از این خاک غریب...1
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــ
ـ
+ و هیچ جنبنده ای در زمین نیست جز آنکه روزیِ آن بر خداست و قرارگاه اصلی و جایگاه موقّت(و محل انتقال)آن را میداند؛همه در کتابی روشن موجود است...
++ و اوست کسی که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید و
عرش او بر آب بود...2
ـــــــــــــــــــــــــــ
پ.ن: خوش نامی قدم اول است.. از خوش نامی به بدنامی رسیدن، قدم بعدی بُوَد.. قدم آخر، گمنامی است.. طوباللغرباء3
چقدر این جمله شرح حال این روز های منه...!!
ـــــــــــــــــــــــــ
1.سهراب سپهری
2.هود/6و7
3.قیدار/رضا امیرخانی
چیزی که ابداً از ما دور نیست...ابــــــــــداً
زیرا:انّهم یرونه بعیدا و نریه قریـــــــــــــــــــبا
باورکن!!
شب و روز در این امیدم
که ندای آشنایی
برسد به گوش هر دم
برسد به عشق و همدم
******************
نزد کعبه
زیر ایوان مدائن
زیر قُبّه
زیر ایوان طلا و زیر طاق کسری
*****
میرسد هر دم ندایی
*****
که منم کاغذ لوح مبین
که منم نور چشم مومنین
منم مهدی آخرالزّمان
منم نور چشم مُرسلان
ایها النّاس منم منتقم خون حسین
منم منتقم حیدر کرّار و منم منتقم فاطمة زهرا
کجایید شما ای آل بوسفیان و مروان
منم مهدی کرّار و منم بقیّة الله
******
از برق نگاهم در خفا جان می دهید؟؟
منم منتقم آن عمّ رشیدم عبّاسِ سقّا
******
وقت آن است که دنیای خدا ، بس گلستان بشود
از وجودم وَ وجودِ پدرانم ، بس پُر اَمن بشود
*****
این منم مهدی و نور ذات حق
*****
این منم نور چشمان رسول و امیرالمومنین
این منم مهدی،سرّ حقِّ بندگی
وَ انتَظِرُوا إِنَّا مُنتَظِرُونَ[1]
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــ
ـ
قالَ الْجَوادُ علیه السلام: اَفضَلُ اَعمالِ شیعَتِنا اِنْتِـظارُ الْفَرَجِ.
امام جواد علیه السلام فرمود: با ارزش ترین اعمال شیعیان ما انتـظار فـرج است.[2]
سلام به بازدید کنندگان گرامی...
تصمیم بر آن گرفتم تا از اونجایی که قبلا رفاقتی کار میکردم و خیلی از وبلاگ ها رو همینجوری لینک میکردم،دیگه نکنم...
بنابراین از امشب شروع میکنم تا هر وبلاگی رو که لینک من تو وبلاگش نیست رو حذف بکنم...یا علی...شروع میکنیم...می تونید ببینید که لینک من هستید یا نه...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حذف کردن آخرین راهه...یا حق...
سلام...
بهتون پیشنهاد میکنم فایل زیر رو دانلود کنید...و بعد از گوش دادنش برای ظهور و سلامتی حضرت دعا کنید...
دانلود "آدینه وصال"
یا
رب آن آهوی مُشکین به ختن باز رسان
و
آن سهی سرو خرامان به چمن باز رسان
دل
آزرده ی ما را به نسیمی بنواز
یعنی
آن جان ز تن رفته به تن باز رسان
ماه
و خورشید به منزل چو به امر تو روند
یار
مه روی مرا نیز به من باز رسان
دیده
ها در طلب لعل یمانی خون شد
یا
رب آن کوکب رخشان به یمن باز رسان
برو
ای طائر میمون همایون آثار
پیش
عنقا سخن زاغ و زغن باز رسان
سخن
این است که ما بی تو نخواهیم حیات
بشنو
ای پیک خبر گیر و سخن باز رسان
اللّهمّ عجّل لفرج مولانا صاحب العصر و الزمان...الهیــــــ آمیــــــــن
آقای من...
سر به هوا نیستم....
امّا سری به آسمان دارم؛
حال عجیبی است!
دیدن همان آسمانی که تو...
شاید...
دقایقی پیش...
" به آن نگاه کرده باشی..."
شد سه ماه...
پدرم...سه ماه است که با تو آشنا شدم...سه ماه است که چادری دارم که میراثی گرانبهاست از سوی مادرم....
سه ماه است که آمده ام سربازی...
سه ماه است که توسل بر تو آرام جانم است...روح و روانم است...
و سه ماه است که من،مــــــــــــــــَــــــــــن را پیدا کردم...
خداوندا این سه ماه ها را از من نگیر...آمین...
اللهم عجل لولیک الغریب الطرید الفرج....الهی آمین...