خیلییی وقت پیش ، مثلا سال نود یا نود و یک!  یه وبی رو میخوندم که عاااشق نویسنده ی وب بودم...اسمش ستاره بود...

ماجرای ازدواجش و زندگی اش رو میذاشت...

برام جالب بود چون منم دلم میخواست مثل ستاره باشم...

من از بچگی ام اسم مستعارمو میذاشتم ستاره و میدونم که ستاره اسم مستعار وبلاگیشه...

اسم اون موقع وبلاگش خوشبختی های یک زوج شیعه بود...اما الآن که بچه هم داره اسم وبلاگشو گذاشته یک روح در سه بدن...

اگر سرچش کنم توی گوگل میاد...

بماند که چه آیه ای برای اینکه ویژگی همسر آینده اش رو بدونه وقتی که توی حرم امام رضا علیه السلام اومد و بماند که چقدر احساس میکنم من شبیه ستاره ام...

متاسفانه چند تا چیز از زندگی آینده ام میدونم که نمیتونم به کسی بگمش چون اجازه اش رو ندارم😅

.

نمیدونم واقعا ...

.

دیروز استخاره زدم به قرآن و گفتم: خداجونم...اگه تو از فضل خودت بنده هات رو و خصوصا جوونا رو بی نیاز میکنی(از لحاظ مالی) ، یه آیه ای بیاد که من بفهمم...

قرآن رو که باز کردم ، آیه ی سی و دو سوره نور اومد🙏

.

و من واقعااااا شگفت زده شده بودم!

.

پ.ن: یه ویژگی که دارم و تقریبا از بهمن ماهه که فهمیدم چقدر توی من پر رنگه اینه که وقتی میبینم یکی ناراحته ، اصلا مهم نیست کیه ها، ببینم یکی ناراحته، زندگی برام نمیمونه...و قلبم میشکنه ...و زار زار اشکه که از چشمانم سرازیر میشه...

.

پیشنهاد میکنم حتما وبلاگ یک روح در سه بدن رو مطالعه کنید...

.

عاقلانه باید جلو رفت...

.

یه بیت از شعر تیتراژ مثل هیچکس که برای خدا گفته شده ، چند ماهیه که توی سرمه و تا حالا چند بااار پروفایل تلگرامم بوده(مخاطبش خداست):

همه دنیا بخواد و تو بگی : نه!

نخواد و تو بگی : آره! تمومه😉

.

یاعلی مدد✋