خودم رو دوست دارم چون تنها کسی که برای اون مهم هستم و همه جوره دوستم داره و ساپورتم میکنه ، خودمم :)
توی زندگی من ، همیشه آدما خیلی مهم بودن...
اما بعد از یه مدت دیدم که وای! اون قدری که آدما برای من مهم هستن ، من برای آدما مهم نیستم...
پس تصمیم گرفتم که حق خودم رو به خودم برگردونم و انقدر ظالمانه خودم رو نقد نکنم و روی توجهم به خودم باشه...
.
امروز خیلی گرفته بودم...
از صبح زود یه بغض و حتی یه خستگی مفرط توی وجود حس می کردم...
تا اینکه بعد از اینکه از دانشگاه مدرس زدم بیرون ، مثل ابر بهاری باریدم و دیدم من کجای دنیام؟!
قول میدم که دیگه آدما اونقدری برام مهم نباشن که خودم رو از یاد ببرم...
چقدر سخته که شرایط روحی ات خراب باشه...
اما من ، حدیثه ام...
میتونم وضعیت جدیدی ایجاد کنم...
من میتوووووووونم...
یه نفس عمیق میکشم و دوباره شروع میکنم...
بسم الله...