آری می دانم...


فاصله ی میان من و تو فرسنگ ها  است ...


وقتی نگاهت می کنم ، دوری ...

اما وقتی به قلبم رجوع میکنم تو را نزدیک می یابم...


وقتی فهمیدم که تو همانی که مدت ها در جست و جویش بودم ، آنقدر بغض خوشحالی گلویم را فشرد که سخت گریه کردم...


گناه من چیست که تو را دوست دارم ای جان من؟!


تو عزیز دردانه ای و من نه!


آخر که عزیز دردانه اش را به من می سپارد؟!!

:'(


در کل زندگی ات حتی یک کلمه با من سخنی نگفتی...فقط نگاهم کردی و این ...


دوستت دارم...


پ.ن :رِ‌جَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَ‌ةٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ‌ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَوةِ وَإِیتَاءِ الزَّکَوةِ یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ‌



...you are in my heart