+با سینه ی پر درد چجوری میشه زندگی کرد؟!

شب سخت ، مثلِ امشب...

دلم یه آغوش باز میخواد و گریه های بی امان من...

بذارید من یه جور دیگه از خدا بپرسم:

کجاست آن آغوش باز تو؟

کجاست امان و امنیت تو؟

کجاست امام رئوف؟

کجاست؟

خدایا تو که رحیم بودی...

تو که رحیم هستی...

دلم گرفته...


حدیثِ دوست نگویم مگر به حضرتِ دوست

که آشنا سخن آشنا نگه دارد...


نمیدونم چرا دو روزه که آیه ی :

"فادع و استقم کما امرت..."

برام مفهوم عجیبی پیدا کرده...


همین الآن به خدا گفتم:

خدایا خسته شدم...تو بگو...


تفال زدم...

اومد:

آیا مردم گمان میکنند همین که بگویند :ایمان آوردیم رها می شوند و مورد آزمایش قرار نمیگیرند؟