بسم ربِّ الإمام المنصور"

 

سلام.امروز میخوام توی این پستم یه چیز خوبی رو بگم که از یه بنده خداست که تجربه اش کرده...

یه بنده خدایی بود که توی یه کتابی یه روز خوند:

آیت الله بروجردی رحمة الله علیه یه وقت خیلی چشم درد بدی گرفتند...

به قدری که مجبور شدند برن مشهد و از امام رضا علیه السلام شِفا بگیرن...چون حتی نمیتونستن چشماشونو باز کنن...

توی قطار متوجه شدن که یه سری مردم از آذربایجان هم دارن میرن مشهد...این مردم در طول سال کلی کار میکردن و یه قسمت بزرگی از حقوقشونو میذارن کنار هرساله تا برن پابوس امام رضا علیه السلام و افضل الصلوة...

مرحوم آیت الله بروجردی علیه الرحمة با خودشون میگن که این مردم بهترین مردمان هستند چون این کار رو میکنن...پس خاک زیر پاشون شِفاست...

خاک زیر پای این زایران رو بر میدارن و میمالن به دو چشمشون...

مرحوم میفرمایند که وقتی من این تربت رو بر چشمانم مالیدم،نه تنها چشم دردم به کلی خوب شد بلکه تا آخر عمر دیگه به عینک احتیاجی پیدا نکردم!

حالا این بنده خدا این داستان رو میدونست یه داستان دیگه ای رو هم میدونست که تقریبا به همین شکل بود اما  صورت معجزه آسای این تربت رو از اون یکی داستان فهمید...

دو روز قبل از اینکه بره مشهد پابوس حضرت امام رضا علیه السلام و افضل الصلوة دستش زخم عمیقی برداشت...

به حدی که همه جا پر از خون شد...

و هرکسی این زخم رو میدید میگفت که باید بخیه اش کنی و اگر بخیه نکنی چرک کرده و کلا دستت نابود میشه!

به این بنده خدا اجازه ی بخیه کردن از طرف اهل خونه داده نشد...

بنابراین با همون دست که نباید آلودگی بهش وارد میشد و نه حتی آب بهش میخورد راهی مشهد مقدّس شد و به پابوس امام رضا علیه السلام و افضل الصلوة رفت...

در حرم،یاد همون دو تا داستان افتاد...

بهش تاکید کرده بودن که نباید هیــــــــــــچ گونه آلودگی به دستت بخوره...و حتی یکی که خوب از این چیزا سر در میاورد با دیدن وضعیت دست اون بنده خدا و چرک کردنش گفت که اگر همینجوری پیش بره دستت میگنده!!!!

چون هم خون آبه آورده بود و هم به شدت چرک کرده بود...

خلاصه اینکه این بنده خدا با وجود تمام توصیه های اون کسی که از این چیزا سر در می آورد و اینکه گفته بود به هیچ عنوان نباید آب و گرد و خاک و آلودگی به دستت وارد بشه،دل رو زد به دریا و در حرم امام رضا علیه السلام و افضل الصلوة خاک روی زمین رو برداشت و خوب به زخم عمیق دستش مالید...

تمام دوستانش و معلمش میگفت که تو اگر بخیه نکنی،اگر هم دستت خوب بشه،100% دستت گوشت اضافه میاره...

این بنده خدا خودش این مطلب رو که دستش 100%گوشت اضافه میاره رو میدونست چون تجربه اش رو داشته بود و همچین یادگاری از گوشت اضافه رو در دستش داشت قبلا...

همون شب بعد از مالیدن تربت امام رضا علیه السلام و افضل الصلوة دوستانش بردنش داروخانه و براش دو ورق قرص آنتی بیوتیک گرفتند و اون طرف که از این چیزا سررشته داشته بود گفت انقدر وضعیت دستت بده که باید هر 8 ساعت دو تا آنتی بیوتیک بخوری...

اما این بنده خدا فقط یدونه خورد اونم به زور...

به چند روز کوتاه نکشید بعد از مالیدن تربت بر دستش که دستش شروع کرد به جمع کردن زخم عمیق و نه گوشت اضافه آورد و نه چرک کرد!!!!!!!!!!!!!!!!

اون طرف که میگفت تو وضعیت دستت خیــــــــــــلی وخیمه گفت:آفرین که انتی بیوتیک هات رو سر موقع میخوری...به خوردن ادامه بده...

اون طرف نمیدونست که علت اصلی خوب شدن این زخم عمیق،تربت امام رضا علیه السلام و افضل الصلوة بود...نه قرص آنتی بیوتیک!