"بسم ربِّ الإمام المنصور"
آجرک الله بقیّة الله
در کربلای پشتِ در! مادرم،حضرت صدّیقه طاهره و الحوریة الإنسیّه سلام الله علیها و افضل الصلوة فدایی امام عصرشان،حضرت امیــــــــــــرالمومنین علیه السلام و افضل الصلوة شدند.
گذشت...
در صحرای کربلا،در نینوا،در شاطی الفرات،حضرت عبّاس علیه السلام و افضل الصلوة فدای امام زمان شان ،سیّدالشهدا علیه السلام و افضل الصلوة ، شدند...
نشسته ام به حساب...
چقدر با یاد حضرتِ عبّاس علیه السلام و افضل الصلوة به یاد حضرت فاطمه سلام الله علیها و افضل الصلوة می افتم...
و چقدر با یاد حضرت فاطمه سلام الله علیها و افضل الصلوةبه یاد حضرتِ عبّاس علیه السلام و افضل الصلوة...
به شباهت ها می اندیشم...
برترین و والاترین شباهت،فدایی بودن امام زمان شان است...
بیشتر که ریز می شوم،کم کم حزن جانم را فرا میگیرد...
مادرم،به هنگام دفاع از امام عصرش،دستش و پهلویش شکست...
پس بی حکمت نیست تصادُم دست و پهلوی حضرت عباس علیه السلام و افضل الصلوة...
ریز تر میشوم در شباهت...
به حروف ابجد که میرسم،میبینم:
حروف ابجد فاطمه و عبّاس یکی است...
135
+صدقه برای سلامتی امام زمان...بسم الله