چند روز قبل از قیام- مکه- بازار:

-          فصل حج نیست این وقت سال!

-          می دانم! همین مشکوکش کرده!

-          تو چه دیده ای که مشکوک شده ای؟

-          امروز حدود 300-400 نفر را دیدم که در مکه به دنبال جا و مکانی برای ماندن می گشتند. از دوستم که هتل دار است شنیدم که هیچ کدامشان با کاروان نیامده بودند!

-          من هم آنها را دیدم! نه زنی همراه داشتند نه بچه ای!

-          این را هم اضافه کن: بی هیچ وسیله ی حمل و نقلی! معلوم نیست چطور وارد شهر شده اند...

-          نکند توطئه ای باشد!

-          من می ترسم!

-          از چه؟

-          یکی خوابی دیده...

-          چه خوابی؟

-          خواب دیده ابری آسمان مکه را پوشانده و بعد از آن ابر ملخ های سبز رنگی به هر سو پریده اند و هر چه قلعه بوده ویران کرده اند.

-          تعبیرش چیست؟

-          مفتی می گفت تعبیرش این است که سپاهی الهی وارد مکه شده است و نمی توان جلودار آنها بود. (1)

***

شب- کنار کعبه- شهر مکه در خواب- جمعه ی قیام:

«....تا امروز حق ما را برده اند و بر ما ستم کرده اند، امروز شما یاری مان کنید!» (2)

فریاد لبیک همه جا را پر می کند. صدایی در حرم می پیچد و همه می شنوند نوای جبرئیل امین را که رو به قائم خاندان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می گوید:

«به چه دعوت می کنی؟»

نخستین پیمان از زبان امام عصر (عج) جاری می شود. همه می فهمند که باید:

«دزدی و زنا و فحاشی به هیچ مسلمانی نکنند، خون کسی را به ناحق نریزند و به حریم دیگران جفا و تجاوز نکنند و به خانه ای حمله نبرند و تنها به حق و به جا، افراد را بزنند، هیچ طلا و نقره و گندم یا جویی را [برای خویش] انبار نکنند، مال یتیم رانخورند و به آنچه نمی دانند شهادت ندهند و هیچ مسجدی را خراب نکنند آنچه را که مست کننده است، ننوشند؛ خز و ابریشم نپوشند و در مقابل طلا سر فرود نیاورند، راه را نبندند و ناامن نکنند، همجنس بازی نکنند، گندم و جو را انبار نکنند و به کم راضی و طرفدار پاکی و گریزان از نجاسات باشند و امر به معروف و نهی از منکر کنند و لباس های خشن بپوشند و خاک را متکای خویش سازند و آن گونه که شایسته خداوند است در راهش جهاد کنند.

آن حضرت خود هم متعهد می شود که:

«همانند آنها قدم برداشته و لباس بپوشد و سوار مرکب شود و آن گونه باشد که آنها می خواهند و به کم راضی باشد و به کمک خداوند متعال جهان را همان طور که از جور پر شده است، از عدالت آکنده سازد، خداوند را آن گونه که شایسته است عبادت کند و هیچ حاجب و دربانی اختیار نکند» (3)

جبرئیل امین فریاد می کند:

«دستت را دراز کن تا با تو بیعت کنم! من نخستین بیعت کننده ام!»

بعد از آن حلقه ای از نیکوترین مردان مرد و زنان مطهر دور حضرت را می گیرند. 313 نفری که به طور معجزه آسایی دور هم جمع شده اند. در خواب و بیداری ربوده شده اند و آنها را آورده اند برای آغاز قیام.

چندین هزار نفر هم در مکه اند. کسانی که با شنیدن خبر ظهور حضرت خودشان را به مکه رسانده اند. عده ای هم در همان شب خودشان را رسانده اند به مکه. خضر (علیه السلام) و الیاس (علیه السلام) هم هستند. همه بیعت می کنند.

چند نفر که سالهاست در اطراف کعبه برای چنین لحظه ای کمین کرده اند بلند می شوند و سلاحشان را بلند می کنند به سمت امام تا قیام را از همان لحظه ی اول خاموش کنند. جمع یاران در هم می پیچند و هر کدام چون سپری مقابل امام، پشت به او و رو به نامردان می ایستند. چند نفر هم هجوم می برند و آنها را دستگیر می کنند.

تا صبح همه در کنار کعبه می مانند تا جامانده ها برسند...

جمع نهایی یاران برای شروع قیام، ده هزار نفر می شود که همه همچون انگشتری، نگین امام را در بر می گیرند.

 

پی نوشت:

1.الملاحم والفتن: علی بن موسی ابن طاووس، ص 169

2.بخشی از خطبه ی امام زمان (عج) در هنگامه ی قیام

3.منتخب الاثر: لطف الله صافی گلپایگانی، ص 468


منابع:

1.معرفت امام عصر و تکلیف منتظران: ابراهیم شفیعی سروستانی، صص 279 – 300

2.عصر ظهور: علی کورانی، 291- 302

3.تاریخ پس از ظهور: شهید محمد صدر، صص 209 – 255

پ.میعاد

سایت مستور/سایت 329.ir