من عـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاشقِ سینه چاک سریال مختارنامه ام.وای که اون موقعی که سریال مختارنامه رو می داد فقط می خواستم عین مختار با صلابت وغیور و... بشم .تا حدودی هم موفق شدم که سریال تموم شد.اینم از آخرین خطبه ی مختار:

مختار : لا حَولَ ولا قُوّةَ إلاّ باللّه ؛ دنیا با همه ی عظمت و زیباییش روزی خواهد مرد و خورشید

و ستارگان با همه فروغشان تاریک خواهند شد ، کوه ها با تمام بلندا و غرورشان فرو خواهند ریخت و آبی دریاها کدر شده آبشان به جوشش در خواهد آمد و سبزی جنگلها به سرخی خواهد گرایید چونان آهن گداخته در کوره ، در چونان هنگامه ای آدمی مورچه ای را ماند که آب در خانه اش افتاده و او آسیمه سر در پی مامنی می دود، می دود، می دود و کجاست جنت الماوا ؟پلی را بین خود و بهشت خدایش مانع می بیند و این پل گاه پهن است و گاه باریک ، گاه صاف است و گاه پیچاپیچ ،  گاه تیز و گاه لغزان ،اعمال ما در این دنیا کم و کیف ما آن را معین می کند ؛ برای حکام جور چونان تار مو باریک است و لغزان و لغزان و لغزان .
آن روز تمام اعضاء و جوارح ما بر عدالت یا بی عدالتی ما شهادت خواهند داد و هیچ عملی ، هیچ عملی هولناک تر از بی عدالتی نیست . شما مدتی زمام امور خویش را به مختار ابو عبید ثقفی سپردید و خواستید در میانتان به عدالت حکومت کند تا آنجا که در توانم بود به طلب حقتان کوشیدم و با آفتهای عدالت خواهی جنگیدم ، من هرچه که بودم و هرچه که هستم خدایم بهتر می داند بد خواهان کذابم می نامند وستمکاران دنیا دوست و قدرت طلبم می خوانند اویی که مبرا از خطا و گناه است ولی و وصی خداست ، کتمان نمی کنم که در مسیر قیام گاه پایم لغزیده و گاه دست و زبانم خطا کرده است گوشهایم گاه نشنیده اند ، چشمهایم گاه ندیده اند از خدا می خواهم که مرا ببخشد و خدا ارحم الراحمین است ؛ امروزمی خواهم به مصاف تزویر بروم که بدترین آفت دین است ، تزویر با لباس دیانت و تقوی به میدان می آید تزویر سکه ایست دورو که بر یک رویش نام خدا و بر روی دیگرش نقش ابلیس است عوام خدایش را می بینند و اهل معرفت ابلیسش و چه خون دلها خورد علی از دست این جماعت سر به سجود آیه خوان و به ظاهرمتدین
 
یا ایها الذین امنوا ، امنوا
  به شما قول می دهم چنانچه با همان نیات روزهای نخستین قیام شمشیر بزنید پیروزید و بر دشمن مزور غلبه می کنید ، در میان شما هستند کسانی که احیانا قصد تسلیم دارند من بیعتم را از ایشان بر می دارم و اتمام حجت می کنم تزویر به شما امان می دهد تا مقاومتتان را بشکند پس از غلبه شک نکنید گردنتان را خواهد شکست .